برانو و خانوم خوشگله

زندگی یه زوج صفر کیلومتر

برانو و خانوم خوشگله

زندگی یه زوج صفر کیلومتر

ادویه

ما امشب غذایی خوردیم که هردومون سوختیم. 

چندتا کوکتل داشتیم با تخم مرغ اومدم درست کنم از اونجایی که من شدیدا توی غذا درست کردن خلاقم خواستم خوشمزش کنم یه خورده ادویه داشتیم میخواستم بپاشم روش که در اودیهه باز شد همش ریخت رو غذا از اونجایی هم که ما تموم کوکتلهامونو مصرف کرده بودیم و خیلی هم گرسته بودیم مجبور شدیم همونو بخوریم البته تا جایی که میتونستم دراوردمش ولی بالاخره حسابی تند شده بود. همشم خوردیم به ازای هم 2 لقمه که میخوردیم یه لیوان این هوا آب میخوردیم. 

یاد یه خاطره دیگه با کامران افتادم. 

یه بار دیگه مامانم اینا مکه بودن ( دوران مجردی ) کامران اومده بود خونمون و یه مرغ درست کرد ولی چه مرغی. اون روز یکی از دوستای مشترکمونم که بهش میگفتیم دایی اومده بود خواستیم کلی بهش احترام بدازاریم این بود که مرغ درست کردیم. 

اولا مرغه فوق العاده شور بود دایی بیچاره اول خورد دید شوره به من گفت اون دوغ رو بده و منم یه لیوان ریختم تا خورد چنان سرفه ای زد معلم شد آقا کامران دوغ رو که درست کرده نمکشو هم نزده بوده و یه گوله نمک حل نشده مونده بود و بیچاره دایی خورده بودش بعد از کلی خنده دوباره شروع کردیم به خوردن آخرای غذا یهو دایی یه داد بلند زد و دندونشو گرفت دراورد دیدیم هسته آلبالوئه نگو کامران حوصلش سر رفته بوده موقع غذا پختن و توی یخچال آلبالو خشک پیدا کرده و دو تا ریخته تو غذا بیچاره دایی اون روز کلی داغون شد.... 

 

الان میخوام برم چایی آماده کنم 

بای

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین/جمع دخترونه شنبه 15 فروردین 1388 ساعت 23:15 http://2khmal.cov.ir

برانو و خانوم خوشگله سلام!
ممنونم از حضوره دوبارتون
در ضمن وبلاگ نو مبارررررررررررررک :دی
ایشالله همیشه خوش و خرم باشین!
نوووووووووووووووووش جان کوکتل های خوشمزتون :دی

زهره یکشنبه 16 فروردین 1388 ساعت 00:01 http://zzz.blogfa.com

سلام ممنون از حضورت و همچنین پیام دلنشینت

خانم خوشگله کجاست؟

راستی بلاگفا که بهتر بود بیاین اونجا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد