برانو و خانوم خوشگله

زندگی یه زوج صفر کیلومتر

برانو و خانوم خوشگله

زندگی یه زوج صفر کیلومتر

سوال اول

برای اینکه وبلاگ رو یه خورده داینامیک کنم میخوام هر چند مدت یه بار یه سوال بپرسم و جواب بگیرم و نتیجشو بنویسم. 

 

اولین سوال : هدف خداوند از آفرینش انسان چی بوده؟ یه به زبون ساده تر اگه انسان نبود چه چیز این دنیا کم میشد؟ 

 

جواباتونو تو نظرات بذارید.

ادویه

ما امشب غذایی خوردیم که هردومون سوختیم. 

چندتا کوکتل داشتیم با تخم مرغ اومدم درست کنم از اونجایی که من شدیدا توی غذا درست کردن خلاقم خواستم خوشمزش کنم یه خورده ادویه داشتیم میخواستم بپاشم روش که در اودیهه باز شد همش ریخت رو غذا از اونجایی هم که ما تموم کوکتلهامونو مصرف کرده بودیم و خیلی هم گرسته بودیم مجبور شدیم همونو بخوریم البته تا جایی که میتونستم دراوردمش ولی بالاخره حسابی تند شده بود. همشم خوردیم به ازای هم 2 لقمه که میخوردیم یه لیوان این هوا آب میخوردیم. 

یاد یه خاطره دیگه با کامران افتادم. 

یه بار دیگه مامانم اینا مکه بودن ( دوران مجردی ) کامران اومده بود خونمون و یه مرغ درست کرد ولی چه مرغی. اون روز یکی از دوستای مشترکمونم که بهش میگفتیم دایی اومده بود خواستیم کلی بهش احترام بدازاریم این بود که مرغ درست کردیم. 

اولا مرغه فوق العاده شور بود دایی بیچاره اول خورد دید شوره به من گفت اون دوغ رو بده و منم یه لیوان ریختم تا خورد چنان سرفه ای زد معلم شد آقا کامران دوغ رو که درست کرده نمکشو هم نزده بوده و یه گوله نمک حل نشده مونده بود و بیچاره دایی خورده بودش بعد از کلی خنده دوباره شروع کردیم به خوردن آخرای غذا یهو دایی یه داد بلند زد و دندونشو گرفت دراورد دیدیم هسته آلبالوئه نگو کامران حوصلش سر رفته بوده موقع غذا پختن و توی یخچال آلبالو خشک پیدا کرده و دو تا ریخته تو غذا بیچاره دایی اون روز کلی داغون شد.... 

 

الان میخوام برم چایی آماده کنم 

بای

شب

الان اومدم خونه. کامی خونست داره رو پایان نامش کار می کنه. منم تو هالم و بی بی سی نگاه میکنم عجب برنامه ی توپیه پیش نهاد می کنم نگاهش کنید. قبیله  شنبه ها ساعت 9 شب خیلی توپه یه یاروئه که یک ماه میره تو قبیله های مختلف مثلا امشب رفته تو یه قبیله توی آمازون. بیچاره ها خیلی عقب افتاده ان. مواد توهم زا مصرف می کنن تا ارواح رو ببینن. جالبه.....

میگه اینا چند تا روح دارن ارواح لاک پشت ارواح خرگوش....

راستی اسم قبیلشون (هاکولا) ست خیلی باحالن.

تنهایی

دلم بد جوری گرفته

تنهام

کامی هم گفت میاد ولی هنوز نیومده

خانوم خوشگله هم که همدانه

کلی به هم ریختم

حوصله هیچ کاری رو ندارم.

چی بگم دیگه وقتی هیچ حوصله ای ندارم

خونه ی قدیمی ما

خونه ی قدیمی ما اینجاست هرکی خواست نوشته های قبلی مارو بخونه بره

اولین

سلام

من و خانوم خوشگله تازه اومدیم اینجا البته یه چند روزی توی بلاگفا توقف داشتیم ولی اومدیم اینجا.

فعلا