-
دو تا دوست
سهشنبه 9 تیر 1388 11:31
دیروز غروب زدم بیرون... توی مسیرم به تجریش با دو تا دوست آشنا شدم میلاد و ستار یاد ۴-۵ سال پیش خودم افتادم تو تجریش کلی شلوغ بود کلی پلیس ضد شورش اومده بود. توی مسیرمون به ونک و بهدشم تا مترو با چند تا آدم صحبت کردیم. از تجریش تا پارک وی یه سپاهی مارو رسوند که چیز هایروو واسمون گفت که من خودم تا به حال نشنیده بودم و...
-
تهران پایتخت ایران یا اولین سالگرد
دوشنبه 8 تیر 1388 11:01
از روز شنبه تهرانم. یعنی 6 تیر میدونید 6 تیر چه روزیه؟؟؟ مسلمه نمیدونید 6 تیر سالروز ورود من به جرگه ی متاهلین محترمه. بله من 6 تیر عروسی کردم با خانوم خوشگله اونم چه عروسیی... نمیدونم چرا تا اسم عروسی میاد هرچی پیر و پاتاله یاد مردن می افتن تا ما اعلام کردیم که 6 تیر عروسیمونه ( پارسال رو می گم ) یهو زد و عمو نبی (...
-
باز هم اسباب کشی
پنجشنبه 4 تیر 1388 19:54
در راستای مهر ورزی های دولت محترم (!!!! ) نهم میهن بلاگ فعلا مسدوده و وبلاک پسری از جنس باد رو منتقل کردم به http://windboy.persianblog.ir/
-
میهن بلاگ هم فیلتر شد
دوشنبه 1 تیر 1388 10:49
در پی مهر ورزی های دولت میهن بلاگ هم فیلتر شد
-
گیر نده
شنبه 30 خرداد 1388 14:07
تورو جون هرکی دوس داری گیر نده به هم ریختم اساسی
-
....
چهارشنبه 27 خرداد 1388 10:45
گفتم حال ندارم بنویسم باور نکردید؟؟؟؟
-
پایان نامه
یکشنبه 24 خرداد 1388 08:55
دیگه نه حال نوشتن دارن نه حال نت اومدن با این همه بلایی که سر ما اومده از اون طرف ا.ن از این طرف کار وبارم به همریختس تا اطلاع ثانوی خداحافظ نمیدونم کی میام ولی میام شاید فردا شاید یه ماه دیگه شاید یه سال دیگه ولی میام مطمئن باشید بای پی نوشت: البته سرمیزنم به نظراتتون ولی نمینویسم تا حال و هوای خودم خوب بشه
-
جنون ثبت وبلاگ
جمعه 8 خرداد 1388 10:03
نمیدونم چرا من جنون ثبت وبلاگ دارم یه وبلاگ دیگه به ثبت رسوندم این یکی چند تا فرق داره با دوتای قبلی 1- توی میهن بلاگه و من اولین باره کلا میرم تو سیستم میهن بلاگ 2- افکارخودمه + چیزای جالبی که می بینیم 3- نه طنزه نه سیاسی نه خاطره 4- دلم خواسته به کسی چه؟؟؟؟ این آدرسشه http://junevar.mihanblog.com/
-
گفتم نمیام ولی...
جمعه 8 خرداد 1388 09:17
..... نشد خب این یه سایته واسه همه اونایی که وبلاگ دارن خیلی بدرد میخوره http://forum.webzist.com/index.php?referrerid=4688
-
این وبلاگ تا بعد از انتخابات تعطیل است
دوشنبه 4 خرداد 1388 19:07
برای نظر گذاشتن و یا هر چیز دیگر به نقطه دات کام مراجعه کنید http://noqtedotcom.blogsky.com/
-
نقطه دات کام
یکشنبه 3 خرداد 1388 11:02
نقطه دات کام آپ شد
-
پایان نامه
یکشنبه 3 خرداد 1388 10:46
نمیدونم چرا وقتی خانوم خوشگله نیست انقدر بی حوصله ام دیروز همش نشستم لاست نگاه کردم بعدش برادر خانوم محترم زنگ زد و اومد که پایان نامش رو درست کنم آخه خیلی به هم ریخته بود عکساش تا ساعت 2 پای لپ تاپ بودم چشمام داشت در می اومد خلاصه به هر مشقتی بود جمع جورش کردم و راضی شد و کلی تشکر کرد ولی رفت هرکاری کردم نموند منم...
-
نقطه دات کام
جمعه 1 خرداد 1388 18:50
دو تا پست خوشگل گذاشتم تو نقطه دات کا م بخونیدش خالی از لطف نیست http://noqtedotcom.blogsky.com/
-
آزمون
جمعه 1 خرداد 1388 17:59
نمیدونم گفتم که نمایندگی قلم چی رو دارم یا نه به هر حال امروز آزمون داشتیم منم دیشب همونطور که گفتم تا 9 باشگاه بودم بعدش رفتم خونه پدر خانوم محترم و تا 12 شلم بازی می کردیم بعدشم که پارک و بعد آموزشگاه تا الان هم نخوابید هنوز فقط نیم ساعت رفتم خونه ناهار خوردم شدیدا خوابم میاد بای
-
جمعه
جمعه 1 خرداد 1388 08:14
امروزم مطابق معمولا چند روز گذشته صبح از خواب بلند شدم. حالا فکر کن من ساعت 7 باید آموزشگاه باشم و الان ساعت شیشه منم با خودم گفتم اگه نونوایی خلوت بود دو تا میگیرم یکی واسه خودمون یکی واسه مامان اینا رفتم دیدم خیلی خلوته آخه امروز یه مسابقه ی پیاده روی بود اینبود که کلا خلوت بود پارک منم با خیال راحت نشستم تو صف چند...
-
امشب
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 18:39
امشب دعوتیم خونه ی پدر زن محترم ( بگو کی نیستیم !!!! ) الانم باید برم بدنسازی بعدش یه دوش بعدشم خونه پدر زن محترم و مادر زن محترمه پس فعلا بای پی نوشت 1 : یه مقالست واسه خانوم خوشگله باید تایپش کنم شب کلابیدارم پی نوشت 2 : این سبک نوشتنم بهتره یا قبلیا؟؟؟؟
-
وبلاگ جدید التاسیس
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 12:13
این وبلاگ به نام نقطه دات کام وبلاگ شخصی خودمه و از همه چیز توش می نویسم حتی ممکنه مطالب دزدی توش باشه و از ذکر نام و آدرس هم معذورم
-
صبح زود
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1388 09:53
یه مدتیه که صبح ها ساعت 5.5 میرم پارک نرمش می کنم بعدش میرم یه سنگک خاشخاشی میگیرم و برمیگزدم خونه خیلی حال میده ولی امروز خیلی بی حال بودم زود برگشتم تا خوابیدم روتخت دوباره خوابم برد ساعت 9 خانوم خوشگله با زور بیدارم کرد اصلا دلم نیموخاست از رختخواب جدا شم خیلی کوفته بودم نمیدونم چرا؟ چرا؟؟؟؟؟؟ ار وقتی که صبح ها...
-
نوشته ی قشنگی از یکی از بهترین طنز نویسای کشورمون ابراهیم رها
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 19:58
چرا میر حسین؟ بعضی دوستان می پرسند خداوکیلی چرا میرحسین؟ معروض می دارم (کار باحالیه، شما هم بدارید!) که خداوکیلی چرا میرحسین نه؟! 1) ببینید دوستان، کمتر از یک ماه به انتخابات باقی مانده. از دو کار جدا پرهیز کنید: الف)عشوه شتری، با این توضیح که من انگشتمو رنگی نمی کنم، عمرا که رای بدم، ب) اطوار دو طبقه، با این توضیح که...
-
نظرات ۲
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 19:47
در راستای پست قبلی در مورد نظرات یه نمونه رو میارم که ببینید چی میگم اینو توی وبلاگ قبلیم دیدم و برای بهتر فهمیدن موضوع اولیه سر به وبلاگ قبلی م بزنید بعد اینو بخونید ((((( سلاممطالب جالبی دارید خسته نباشید فقط با رنک بالای 3 سه تبادل میکنم مرکز دانلود برنامه وکرک http://www.tafrihi.ir اخباربازیگران هالیوود وایران...
-
آش
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 19:33
خانوم خوشگله زنگ زد گفت بیا آش بخور منم رفتم جاتون خالی چه آشی بود خیلی خوشمزه بود ممممممممم چه خوشمزه بود جاتون خالی
-
دوران حاملگی یا زندگی تخمی!
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 17:18
راستی آیا تا به حال به این موضوع فکرکرده اید که اگرخانمها به جای حامله شدن و وضع حمل،مانند پرندگان تخم می گذاشتند، چه اتفاقاتی در دنیا رخ می داد، و زندگی روزمره ما دستخوش چه تغییراتی می شد؟ بله، بی شک زندگی ما متحمل تغییراتی بیشمار می شد که نوشتن همه آنها از دهها صفحه نیز بیشتر خواهد شد، بنابراین بنده،به ذکر چند نکته...
-
نظرات
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 16:11
بدم میاد اولا از نظرات سرکاری مث تبلیغات و.... ثانیا از نظراتی که الکی یه چیزی نوشته مث: وبلاگ قشنگی داری به منم سر بزن نظرات قشنگ بدید حالا نگید مگه چی مینویسی که ما بخوایم نظر بدیم منم از این به بعد سعی می کنم چیزای بهتر بویسم و فقط دفتر خاطرات نباشه
-
خانوم خوشگله برگشت
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 16:02
خانوم خوشگله برگشت دلم واسش تنگ شده بود الان سر کارم همین
-
lost
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 11:10
نمیدونم کسی هست که لاست نگاه کنه؟؟؟؟ من یه مدت معتادش شده بودم تازه ترک کردم ولی لامصب خیلی قلقلک میده که ادامه بدم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
-
شهر هرت کجاست؟
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 10:10
شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن شهر هرت جایی است که همه بَدَ ن مگر اینکه خلافش ثابت بشه شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه: دوباره لاف زدی؟؟ شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و...
-
دوباره
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 09:46
سلام من دوباره اومدم این چند وقتی که نبودم یه مقدار مشکلات داشتم و اینترنتم قطع بود و ... بیخیال مهم نیست مهم اینه که برگشتم به نت دیروز خانوم خوشگله که از همدان اومده بود دوباره رفت ولی با ناراحتی آخه نمیخواست بره منم بهش گفتم باید بره و از هیچکدوم از کلاسهاش نزنه اونم بادلخوری رفت امروز میاد دلم واسش سوخت میدونم چه...
-
مامان بابا
دوشنبه 24 فروردین 1388 07:48
سلام شنبه نتونستم بیام سرم خیلی شلوغ بود یکشنبه هم همینطور همین الان بابام زنگ زد گفت الان قم اند ساعت 9.5 میرسند. خانم خوشگله هنوزم نیست. منم دیشب چنان سردردی گرفتم که حتی شامم نخوردم. ساعت 9 خوابیدم تا لان. امیرعلی خونه ماست ( پسر خواهرم ) امیرحسین ( داداشش ) دیشب اینجا بود الان رفت مدرسه. منم شب میخوام برم تهران...
-
بعد از مدتی
پنجشنبه 20 فروردین 1388 10:30
سلام من اومدم این چند وقته خیلی سرم شلوغه جمعه ازمون داریم و منم دست تنهام خانوم خوشگله هم دیشب اومد. خیلی این چند روز سخته همه کارا رو خودم باید انجام بدم هیشکی نیست. شبا دیر میخوابم صبح ها هم زود بیدار میشم ( زود منظورم 8ه ) الانم باید برم جلسه داریم. فعلا بای پست بعدی اگه امروز نبود شنبه است
-
تهران
دوشنبه 17 فروردین 1388 21:43
سلام من دیشب نبودم تو روزشم انقد سرم شلوغ پلوغ بود که تنونستم آپ کنم. دیشب هم اومدم با موبایلم آپ کنم نمیدونم چرا نمیشد. صبح ساعت 6 رسیدم تهران تا 7.5 خوابیدم تو ترمینال بعدش رفتم خیابون انقلاب دستگاه رو که تحویل دادم واسه کامران SPSS رو خریدم و بعدشم واسه خانوم خوشگله یه گاو خوشگل خریدم ( خود گاو که نه عروسکشو )...